خاطرات من و ني ني

اوضاع اين روزامون

سلام و صد سلام به ني ني گلم. جونم برات  بگه 5-6 روزي  خونه مامان اينا بودم خيلي سرد بود خيلي كه مي گم يعني خيلي ها........ و اينكه كمردرد داشتم شديد  مامانم 2 تا زفت تهيه كرد داد بهم كه به كمرم بزنم بعد پ.ر.ي.و.د.ي كمردردام كم بشه قوي باشم و آماده اومدن توي نازنين. همزمان با رفتن من به خونه پدري  بابايي  هم رفت يزد و ثبت نام كرد و الان دنبال خونس.ظهري زنگ زد گفت يه خونه خوب گير آورده مي خوان قولنومه بنويسن. پيگير پرو‍ژه كاري هم هست. خلاصه خيلي دلم تنگ همسري هست.......... اول خبراي خوبو دادم خبر بده كه باعث رسوايي اينجانب ميشه رو آخر بگم و اون اينكه امروز من از آئين نامه به خاطر يه اشتباه بيشتر رد شد...
23 مهر 1392

نتيجه فلسفي........!

سلام و صد سلام به دوستان گل خودم. دوستان بابت راهنمايي هاتون ممنون.چشم خودمو تقويت مي كنم.من يه معضلي كه دارم بس كه در چند سال گذشته گرمي جات و چيزاي مقوي خوردم حس مي كنم نكنه دارم زياده روي مي كنم اصلا سردي جات نمي خورم يا وقتي هم مي خورم همراه يه گرمي مي خورم مي دونيد  كه همه مواد غذايي مقوي اكثرا گرمي ها هستند. حتي يه جا خوندم گرمي زياد هم مي تونه عاملي براي سقط باشه. خلاصه اينكه  من هميشه عادات غذاييم خوبه و چيزاي غير مقوي كمتر پيش بياد بخورم.به تغذيه ام هميشه اهميت دادم.اميدوارم  خداخودش كمكم كنه. تازگي به يه نتيجه فلسفي رسيدم  اونم اينكه قديما توي كتاباي ديني مون مي خونديم علم انسان محدوده و شايدم يه جورايي ...
10 مهر 1392

سرشار امیدم من!

این روزها نبودم رفتیم خونه مامان اینا اونجا سونوی واژینال هم انجام شد و خدا رو شکر خیلی خوب بود. دیگه از این به بعد باید سر خودمو با همون برنامه هایی که قبلا گفتم گرم کنم. راستی دوستم ندارو دیدم و عکس همسرشو بهم نشون داد و فیلم مراسم عقدشون مشهد و مراسمشون شهر سقز. خیلی جای من خالی بوده ولی خوب ایشالله عروسیش جبران می کنم البته احتمالا موقع عروسیش من قلمبه هستم......... ایشالله همه خوشبخت بشن. دیگه اینکه  خواب باباجونمو دیدم که هی بغلش می کردم می بوسیدمش. ایشالله روحش شاد باشه. دوستان برام دعا کنید همین روحیه خوب رو حفظ کنم و خدا زودی یه نی نی سالم بذاره توی دلم......   ...
3 مهر 1392
1